Baraneee

ساخت وبلاگ
میخواستم ادامه داستان موقهوه ای را بنویسم امشب و اما اتفاقی می افته از اون دست اتفاقات این روزها که شبیه همه چیز هستند بجز اتفاق، اتفاقاتی که ماهیتشون جوریه که من دوست دارم اونها رو معجزه صدا کنم... میون کلاسهای متعدد و شاگردان رنگارنگ با سنین مختلفی که داشتم، عروسک کوچولویی بود بنام آیناز... آیناز با برادرش میومد و حدود 7 سال داشت...جلسه اول کلاسمون همه چیز خوب پیش رفت و حس خوبی بینمون وجود داشت ولی از جلسه دوم تازه ماجرای آیناز شروع شد... جلسه دوم انگار اون میزان خجالت و کم روییش که قبلا باعث میشد، بشینه رو صندلیش و گوش بده، ریخته شده بود و تمام مدت تو ک Baraneee...
ما را در سایت Baraneee دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 150 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 13:42

یاد دلمه که یه روزی، یه دوست داشتنی از همون دوست داشتنی های این روزهام، گفته بود، به شوخی البته، "کم کم کل شهر خبردار میشن به امید خدا، با این همتی که تو داری به ماه نمیکشه"... و بعد من گفته بودم بنظرت اشتباهه؟ و اون نوشته بود، دل رو و مسائلی که مربوط به اون هست رو نباید رسوا کرد...خندیده بودم و حرفی و کلامی و ..اون مکالمه پایان یافته بود و پایانش اما شده بود آغازی برای ذهن من ، بارها و بارها اون کلمه رو تو ذهنم تکرار کرده بودم و بعد به یاد آورده بودم عسل هم یکبار نمیدونم به شوخی یا شایدم جدی گفته بود "حالا دیگه رسواش نکن" و حالا این دومین بار بود ... حس میکنم وس Baraneee...
ما را در سایت Baraneee دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 140 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 7:21

احتمالا کسی نباشه که این سوال تکراری رو که اول مرغ بود یا تخم مرغ به گوشش نخورده باشه تا حالا...کاش کسی این معمارو حل کرده بود، کاش جایی تو یه کتابی، حالا مقدس بودن یا نبودنش فرقی نداشت، دفتری، برگه ای، تیکه کاغذی، چیزی، خدا جواب این سوالو نوشته بود و داده بود دست پیامبری، فرستاده ای یا حتی کبوتری تا بیاره بده دست مردم که اینجوری نمونن وسط هوا و زمین با یه علامت سوال بزرگ تو ذهنشون .... آخه چند روزیه یه دونه "؟" بزرگ یه عالمه از مساحت ذهنمو اشغال کرده که موقهوه ای اول بود، من دیدمش و دلم لرزید یا اول دلم موقهوه ای رو خلق کرد و بعد مخلوقشو دید و به خودش لرزید Baraneee...
ما را در سایت Baraneee دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 265 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 7:21

انگار دری بود به دنیایی دیگه، مگه الان ماه مارس بود و اینجا هند، که اینچنین جشن هولی ای (جشن رنگهای مردم هند) به پا شده بود و همه جا پر بود از سطل سطل رنگ و آواز و رقص؟؟؟ بیادم اگه موند و یه روزی دیدمش و برفرض اینکه اون لحظه تارهای صوتیم تونستن مرتعش بشن و اونقدری مولکولهای هوا رو به لرزه و جنب و جوش در بیارن که پدیده ای به نام صدا متولد بشه و از میون لبهای سربی شده م خارج بشه، بهش خواهم گفت: یه پارچه بزرگ، از همونا که وقتی یه آدم خیلی مهم، از اون دست که وزیری، امیری، چیزیه و کلی آدم، با دلیل و بی دلیل، به ظاهر و به واقع، بهش ارادت دارن، میره یه سفر زیارتی، ب Baraneee...
ما را در سایت Baraneee دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 320 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 7:21

تو قسمت قبلی نوشتم، در مورد مارکی که "خیر الماکرین" میزنه تنگ مصنوعات خاص ش و در واقع یه جور امضا س برای پای اثر هنریش...دیدیدن این هنرمندا که اثری خلق میکنن، یه جاییشو یه امضا میکشن که میشه جزیی از اون مخلوق و در واقع تفکیک ناپذیر میشن از هم...اونوقت گاها دیده شده که اون امضا از خود اصل اثر هم الهام بخش تره یعنی در واقع داریم مواردی که وقتی یه مجسمه یا تابلو یا فرش رو میبینی، قبل و بیشتر از اینکه خودش چشمتو بگیره، اون امضاهه بدو بدو میره میشینه رو اون تاب طنابیه که یه گوشه دلت بسته شده و هی تاب میخوره و هی تاب میخوره و هی ترشم اینه که به مرور زمان دامنه تاب Baraneee...
ما را در سایت Baraneee دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 160 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 7:21

مونای نازنین برای قسمت آخر "اول بود بعد خلق شد یا اول خلق شد بعد بود" مینویسه : "دوست داشتن را باید دید از چه نوع دوست داشتنی است.آیا مانند شیر است که آهو دوست دارد و گربه که موش دوست دارد؟باید دید وقتی کسی می گوید دوستت دارم آیا معنی اش این ست که می خواهد ما را خرج خودش کند و ما را بخورد و ما را به مصرف خودش برساند یا دوستت دارم به این معنی است که تو دوست من هستی و خاطرت پیش من عزیز است و اگر کاری داشتی برایت انجام می دهم، اگر بیمارشدی، تا صبح برای تو بیدار می مانم.(استاد الهی قمشه ای)" دستانم روی دکمه های کیبورد سر میخورن و میلغزند به این جملات: این بار و نمی Baraneee...
ما را در سایت Baraneee دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneeeo بازدید : 354 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 7:21

 عسل برام متنی میفرسته که: بیماری شگفتی در جهان هست و آن خواستن چیزی است که نداری آندره ژید نمیدونم چرا انگشتانم بی اختیار انگاری، سر میخوره روی دکمه های کیبورد: چقدر هم که راست گفته انگاری...اری شگفت است، اصلا شگفت واژه کوچکی است برای این بیماری که چه عرض کنم برای این درد بی درمان، اینکه هلک و هلک راه می افتی میروی، دوره می افتی در واقع، تا یک چیز غیرممکن محال دور از دسترس که نه حتی، غیرقابل دسترس پیدا کنی و گیر بدهی بعد که الا و للا من این را میخواهم و فقط این را و دیگر هیچ...خوب بعدش که نشد، یعنی معلوم است از اول هم، که نمیشودها ولی انگار مرض داشته باشی Baraneee...
ما را در سایت Baraneee دنبال می کنید

برچسب : باران ستاره,باران ستاره افغان,ستاره باران جواب کدام سلامی,ستاره باران تبریز,ستاره باران موزیک,ستاره باران کدام سلامی,ستاره باران اسیا,ستاره باران چت,ستاره باران جواب,ستاره باران اهنگ, نویسنده : baraneeeo بازدید : 133 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 7:21